My own Page

سرزمینی که مردم آن به شیوه راستی زندگی کنند.جایگاه هوشیاران و دانشمندان خواهند بود.

My own Page

سرزمینی که مردم آن به شیوه راستی زندگی کنند.جایگاه هوشیاران و دانشمندان خواهند بود.

شرح حال و سرگذشت پنجره کلاس

 

 

سرگذشت پنجره کلاس

 

 

 

 
 

وجودم سرد،قلبم شیشه ای، چشمانم اشکین از بارش باران های مداوم.  

 

من یک پنجره ام: پنجره ای که از دور شاهد شادی و خوشنودی دانش آموزان کلاس می باشد،اما نمی تواند خودش هیچ شادی را  

  

تجربه کند. من کسی هستم که از خانه و کاشانه خود دور افتاده،اما حتی توانایی آه کشیدن را هم ندارم.سال هاست که شب ها در  

  

کلاسی سردوتاریک زندگی می کنم،اما به امید دانش آموزانی که برای تحصیل می آیند،همچنان محکم و استوار ایستاده ام بدون انکه   

شکایتی داشته باشم.  

 

همیشه دانش آموزان برای مشاهده منظره خارج از کلاس به من خیره می شوند،اما چهره ای را که با مهربانی همچون دوستی  

 

 دلسوز به آنها خیره شده نمی بینند.با این حال علاقه ی من به آنها سرد نمی شود زیرا همیشه شاهد تلاش وکوشش آنها هستم و قلب  

 

 شیشه ایم با آنها انس گرفته.اما روزی همین دانش آموزان با شکستن قلب شیشه ای و پر احساسم وجودم را به آتش می کشند وبه  زندگی ام خاتمه می بخشند.